چند روزی است که اطلاعیه تشکیل مجمع عمومی انجمن نرمافزارهای آزاد/متنباز ایران منتشر شده است. به دنبال انتشار این اطلاعیه، اعتراضهایی صورت گرفته است. در این مطلب تلاش میکنم نظرم را درباره این واکنشها بنویسم.
پیش از ورود به بحث اشاره کنم که من، جز عضویت مؤثر، هیچ نسبت حقوقیای با این انجمن ندارم. به واسطه ایران نبودن، نه میتوانم رای دهم نه میتونم نامزد انتخابات شوم. همچنین خوب بود پیش از این مطلب، مطلب دیگری مینوشتم درباره چرایی دفاعام از تشکیل یک نهاد حقوقی برای نرمافزار آزاد. اما فیالحال شاید خواندن مقاله «ما و نسبتمان با سند راهبردی» خالی از لطف نباشد. همچنین پیشنهاد میکنم محتوای وبگاه انجمن (بایگانی) و تالار گفتگوی آن را مطالعه کنید.
من مواضع را به این چند دسته تقسیم میکنم:
- منفعل
- تحریم
- حضور فعال
بگذارید به تفکیک درباره هر کدام صحبت کنم.
منفعل
این شاید جدی به نظر نرسد اما جدی است. بسیاری از اعضای جامعه نرمافزار آزاد، نه فقط در ارتباط با انجمن، تقریبا در ارتباط با هر فعالیتی چنین رویکردی دارند. اگر چیزی برای استفاده باشد، استفاده میکنند. اما وقتشان ارزشمندتر از آن است که صرفا کارهای دیگری نظیر برگزار کردن برنامهها و سر و سامان دادن به مشکلات و حتی مشارکت در توسعه نرمافزارهای آزاد شود.
واقعا حرفی برای زدن درباره این گروه ندارم. نیاز به بحث کردن نیست که این گروه، همیشه بزرگترین گروه را در هر جایی که نفع مستقیم و آسان مالی در آن نباشد تشکیل میدهند. لذا ما از این گروه چیز خاصی نمیشنویم.
تحریم
گروهی از افراد، البته با انگیزهها و مواضع متفاوت، نه تنها بر علیه انجمن فعالیت میکنند بله هدفشان، تحریم انجمن و مجاب کردن دیگران به پیوستن به این تحریم است. اما بحثشان چیست؟ طبیعتا من نمیتوانم همه بحثها را اینجا جمع کنم. اما به قدر فهم خود، این اعتراضات را در این چند دسته تقسیمبندی میکنم:
مخالفت با نفس وجود انجمن (هر انجمن/بنیاد یا نهاد حقوقی دیگری)
خیلی از افراد این را مطرح میکنند. به قدر فهم من، اساسا به اشتباه این را میگویند. یعنی منظورشان چیز دیگری است اما اینطور بیاناش میکنند. توضیح میدهم چرا. وقتی میگوییم با نفس وجود چیزی مشکل داریم، معنایش این است که آن چیز، هر طور هم که ساخته و مدیریت و بزک شود، مشکلش رفع نمیشود. اگر کسی با نفس وجود انجمن مشکل داشته باشد، دیگر برایش مهم نیست که مدیر که باشد، اساسنامه چه باشد، عضوگیری و انتخابات و… چه باشد. هر چه باشد، حتی اگر همه مثل او هم رفتار کنند، باز آن انجمن خسارتی دارد که قابل اجتناب نیست.
مشخصا در بحثهایی که با محوریت مخالفت با نفس وجود انجمن مطرح میشود، چنین چیزی گفته میشود اما چنین مفهومی از آن دریافت نمیشود. بحث دوستان غالبا این است که این نهاد حقوقی، پتانسیل بالایی دارد برای منحرف شدن از مسیر خود و تبدیل شدن به موجودیتی دارد که بر ضد اهداف اولیه اش تلاش کند. این حرف البته میتواند درست باشد. همانطور که مثلا امروز بسیاری از برنامههای مرتبط با نرمافزار آزاد، از درون و از ارزش تهی شدهاند. البته کسی به آنها خردهای نمیگیرد. چرایش را باید از خودشان پرسید که بحثی جداست.
حال فرض کنیم برداشت من نادرست است و دوستانی هستند که واقعا با نفس وجود هرگونه نهاد حقوقی مخالفند. اولین سوالی که به ذهن میرسد این است که این دوستان که با نفس وجود مشکل دارند، بر چه مبنای مثلا برای مطلعنشدن از تشکیل انجمن یا برگزاری جلسات و… لب به اعتراض میگشایند؟ یکی از دوستان گفته است که «وقتی انجمن نبود، ما میگفتیم نباید باشد. الان که هست اوضاع فرق میکند». این هم رندی است. انجمن نباشد اما اگر هست ما هم باید باشیم؟ و جالب اینجاست که این انجمن، دو سال است که وجود داشته و کسی چیزی نگفته است. حتی برخی از وجودش خبر ندشتهاند.
لذا، اگر کسی با نفس وجود انجمن مشکل دارد، دیگر معنا ندارد که شکایت کند که چرا من را بازی ندادید. نمیشود مقاله نوشت که اکثریت جامعه مخالف تشکیل انجمن بوده است و شما الان با تشکیل این انجمن و با خبر ندادن به جامعه، علیه جامعه کودتا کردهاید! این حرف، بسیار بی مبناست. رد ایده تشکیل انجمن و حتی ترک جلسه بحث پیرامون آن، تلویحا یعنی من، خودخواسته از این بازی بیرون هستم.
البته فرد میتواند نقد کند. همانطور که بدون داشتن هیچ حقی بر گردن شخص حقیقی دیگری هم میشود کارهای او را نقد کرد. افراد هم میتوانند در چهارچوب قانون پیگیر تخلفهای آن تشکلی باشند که خودخواسته خودشان را بیرون از آن گذاشتهاند.
اما نکته مهمتر این است که چرا این دوستان فکر میکنند اگر «ما» انجمن تاسیس نکنیم، «دیگران» هم انجمن تاسیس نمیکنند؟ حتی بر فرض درست بودن نظر دوستان در خصوص پلیدی نفس وجود نهاد حقوقی، کسی برای تاسیس چنین نهادی، از آنها کسب تکلیف نمیکند. لذا این بحث هیچ مطلقا یک بحث بنبست بی فایده است. تنها نتیجه مفید چنین بحثی میتواند این باشد که پس خودمان تاسیس کنیم که لااقل بتوانیم روی آن کنترل داشته باشیم.
مخالفت با هیات مدیره
یکی از مسائل رایج و طبیعی در هر تشکیلی، اختلاف نظر بر سر اشخاص تصمیمگیر در آن است. به منظور حفظ سلامت سمنها، مجامع عمومی تشکیل میشوند که در دورههای زمانی مشخص شده در اساسنامه، هیأت مدیره توسط اعضا انتخاب کنند. هیأت مدیره ممکن است فاسد باشد یا مثلا از چهارچوب اختیارات و تصمیمات و مصوبات انجمن تخطی کرده باشد. مجمع میتواند نظارت و بازخواست کند.
مشکل جایی به وجود میآید که ساختار حقوقی طوری باشد که افراد برای ورود به هیأت رییسه یا انتخاب شدن به عنوان بازرس، به لحاظ ساختاری فرصت برابر نداشته باشند. شاید بهترین مثال قابل لمس، وجود و شیوه عملکرد شورای نگهبان در انتخابات ایران است. یک شورای غیرشفاف و غیرپاسخگو، بر اساس معیارهایی که هرگز صادقانه اعلام نمیشوند، رانت برای گروهی خاص ایجاد میکنند. وجود چنین شرایطی در انجمن هم میتواند باعث شود مشارکت در انتخاب هیأت مدیره سوری بوده و نهایتا امکانی برای تغییر در آن و به دنبالش تغییر در رویه انجمن وجود نداشته باشد.
چیزی که در خصوص انجمن نرمافزارهای آزاد/متنباز دیده میشود، شباهتی به این ندارد. هرچند برخی دوستان صحبت از عضویت انحصاری در انجمن کردهاند اما تا لحظه نگارش این مطلب، دلیلی برای گفته خود مطرح نکردهاند. لذا، بر فرض اینکه افرادی فاسد/ناسالم/غیرشفاف/حکومتی/نااهل/… در هیأت مدیره انجمن بودهاند، میشود مطابق قوانین سهلگیرانه انجمن، عضو شد، حق رای کسب کرد و در انتخاب هیأت مدیره جدید مؤثر بود. لذا بحث از خط و ربط هیأت مدیره پیشین، فرار به جلو است. چرا که توپ، در زمین جامعهای است که لااقل در حرف و شعار، خواهان حضور افراد سالم/شفاف/مستقل/اهل/… است.
نگرانی از سوءاستفاده از انجمن علیه جامعه نرمافزار آزاد یا علیه حقوق جامعه
یک نگرانی مشروع و بسیار بسیار مهم، انحراف از اهداف و ارزشهاست. این محدود به انجمن نیست. کما اینکه شخصا بارها نگرانیام را از انحراف در فعالیتهای گوناگون در جامعه نرمافزار آزاد بیان کردهام. اما مسالهای که نادیده گرفته میشود این است که نگرانی بدون اقدام، ارزشی ندارد. چه بسا سمی مهلک باشد. مانند آن است که شخصی ببیند گوشه فرش آتش گرفته و به جای اقدام، بنشیند و به آتش نگاه کند و بگوید نگران اینم که این آتش، تمام خانه را بسوزاند.
نگرانی باید همراه با اقدام باشد. بهترین اساسنامه و حتی انتخاب بهترین افراد برای تصدی سمتهای هیأت مدیره، تضمینی برای عدم انحراف نیست. بهترین تضمین، نظارت دقیق و مستمر جامعه است. چیزی که من بارها و بارها طلب کرده و در عوض، برچسب ایدهآلگرا و خوشبین و سادهدل و خوشخیال و… دریافت کردهام.
حضور فعال
از دید من، این گزینه بسیار بدیهی است. نمیشود نشست بیرون گود و صرفا طلبکار بود که چرا یک مجموعهای که شخص میتوانست بخشی از آن باشد و عمدا از آن دوری میکند، کج میرود. اگر منِ نوعی فکر میکنم رویهای نادرست است، میتوانم وارد گود شوم و اشکال را اصلاح کنم. همانطور که زمانی به نظرم رسید رویکرد حاکم برای برگزاری جشن روز آزادی نرمافزار نادرست است و تلاش کردم اصلاحاش کنم (و البته دوستان دیگری هم کمک کردن و این جشن بعد از یک دوره تعطیلی، در سالهای ۹۷ و ۹۸ برگزار شد). من به عنوان یک غیربرنامهنویس تلاشم را کردم که جشن روز آزادی نرمافزار تعطیل نشود؛ تلاش کردم که لاگ تهران تعطیل/وابسته نشود.
در مورد وضعیت فعلی انجمن هم وضع همین و چه بسا حیاتیتر است. اینجا هم منِ نگرانِ دغدغهمند (که مشکلی با نفس وجود نهاد حقوقی ندارد) باید بیایم وسط میدان و عضو شوم، رای دهم و چه بسا نامزد تصدی سمت در هیأت مدیره و یا بازرسی شوم. به خصوص اگر نگرانیهایی در خصوص ترکیب احتمالی هیأت مدیره و یا امضای تفاهمنامههایی در میان باشد که پس فردا خودم منتقدشان خواهم بود.
این گزینه البته به دلایلی که بالاتر گفتم میتواند همیشه درستترین گزینه نباشد. مخصوصا زمانی که اساسا ساختار یک مجموعه طوری چیده شده که بودن و نبودن منِ نوعی، نتواند تأثیرگذار باشد. یعنی ساختار طوری چیده شده باشد که افرادی به واسطه رانتهایی، همیشه دست بالا را داشته باشند. چنین مجموعهای طالب مشارکت نیست. (البته در چنین حالتی، تحریم نیز الزاما درستترین گزینه نیست.)
چند چالش
چه تضمینی هست که…
هیچ تضمینی نیست. همانطور که چه تضمینی هست که خود سوال کننده، فردا من را به قتل نرساند یا خودش دستش در فساد دیگری آلوده نباشد! بهترین راه کاهش خطر، نظارت دقیق و نیز حضور در میدان است.
دولت میتواند از این انجمن برای… استفاده کند!
نه اینکه درست نباشد. قطعا قدرت از نهادهای شبهمردمی برای پیشبرد کارهایش بدون ایجاد حساسیت [سوء]استفاده میکند. اما سوال:
- آیا دولت نمیتواند انجمن دیگری تاسیس کند برای این منظور؟ نمیتوانست؟ نخواهد توانست؟
- چرا دولت در این دو سالی که [به سفارش] این انجمن را ساخته بود از آن استفاده نکرد؟
- آیا تا این حد به خودمان شک داریم که حتی اگر ما هم تصمیمگیر در انجمن باشیم، باز دولت از ما سوءاستفاده خواهد کرد؟ از چه زمان تا این حد ضعیف شدهایم؟
اتفاقا اگر نهاد حقوقی شناخته شدهای وجود نداشته باشد که این کار برای دولت راحتتر است!
اگر در مجمع شرکت کنیم اما نتوانیم رای کافی برای انتخاب افراد مورد اعتمادمان را جلب کنیم، آیا به دیگران اعتبار نبخشیدهایم؟
این را باید از کسانی پرسید که با نیامدنشان، فرصت انتخاب «نااهلان» را فراهم کردند.
اگر من نامزد شدم ولی به دلیل عدم مشارکت جامعه، تبدیل به اقلیت بی اثر در هیأت مدیره شدم، آنها از نمیتوانند از حضور من به اسم مشارکت جامعه جهت اعتبار بخشی به خود استفاده کنند؟
این، خیلی بستگی به شرایط دارد. یک گزینه میتواند استعفا باشد. گزینه دیگر میتواند حضور و نظارت و اطلاعرسانی در خصوص فعالیتها و تلاش برای حفظ سلامت انجمن و امید به جلب مشارکت بالاتر در انتخابات بعدی باشد. در همین حال، مشابه موضوع پیشین، باید از جامعه پرسید که چرا با نیامدن، هیأت مدیرا را دو دستی در اختیار نااهلان قرار دادند.
جمعبندی
من، به جز یک سری مواردی که نیاز به اصلاح دارند، مشکلی ریشه و ساختاری در اساسنامه نمیبینم که بتواند باعث انحصار شود. ضمن اینکه شیوه دریافت عضویت مؤثر (دارای حق رای) به گونهای سهلگیرانه است که بعید است بتوان کسی را با سابقه مشارکت در پروژههای نرمافزار آزاد یافت که اقدام کند ولی درخواستش رد شود. لذا همه (همه کسانی که عرفا عضو فعال جامعه نرمافزار آزاد حساب میشوند) میتوانند حق رای و تصمیمگیری داشته باشند. به تعبیر دیگر، انجمن در انحصار کسی نیست. با این حساب، من هیچ راهی بهتر از مشارکت فعال در مجمع و انتخاب هیأت رییسه معتمد جامعه نمیبینم. تمام مشکلات دیگر (به جز مخالفت با نفس وجود هرگونه نهاد حقوقی) به دست خود جامعه و بعدتر با نظارت جامعه قابل رفع است.
در پایان تاکید دوباره کنم که من، جز اینکه عضو مؤثر (دارای حق رای) در انجمن هستم، هیچ نسبت حقوقی دیگری با آن ندارم. به دلیل ایران نبودن در زمان مجمع نیز عملا این حق رای من، اثری ندارد. به دلیل مشابه نیز نمیتوانم نامزد بشوم. نه سخنگوی انجمنام نه سخنگوی اشخاص. اگر سوالی درباره اشخاص دارید، از خودشان بپرسید. اما اگر در خصوص چیزی که نوشتهام (و در این سالها، رویه ثابت من بوده در مواجهه با رویدادهای مرتبط با نرمافزار آزاد) نقدی دارید خوشحال میشوم نظرتان را بدانم.